داستان های کوتاه درباره تجربه کاربری – قسمت پنجم

راهکارها در مقابل ایده ها

طراحان تجربه کاربری(UX Designers) باید همواره خلاقیت داشته باشند.اما منظور ما از خلاقیت برای یک طراح تجربه کاربری با دیگر طراحان قدری متفاوت است و بیشتر به معنی تحلیلی بودن است تا هنری بودن آن.اگر شما در طراحی در صدد رفع مشکلات نیستید پس شما UX انجام نمی دهید.

همه ی طراحان, در حوزه های مختلف با ایده ها کار می کنند .

ایده ها در حالت های متفاوت می آید:

بعضی ایده ها چیزهایی هستند که ما می خواهیم آنها را بسازیم , مثل ساخت مجسمه با بطری نوشابه.

بعضی از ایده ها برای ما , در زندگی شخصی مان با معنی هستند , مثل یک تتو که برای شما یادآور یک خاطره از دوستی قدیمی است.

بعضی ایده ها راه حل هایی برای مشکلات هستند. این همان چیزی است که مرتبط با UX است.

راه حل ها همان ایده های معنا دار برای افراد هستند.

بر خلاف بسیاری از هنرمندان و طراحان, طراحان رابطه کاربری (UX Designer)روی ایده های که برای خودشان بامعنا ست تمرکز نمی کنند.
شما باید همواره به خلاقیت اهمیت زیادی بدهید , اما اگر ایده های شما برای دیگران معنادار نباشد –کاربران- پس برای شما هم معنادار دار نخواهد بود.

این بدان معنی ست که شما باید وقت زیادی را صرف تلاش برای فهمیدن مشکلاتی کنید که مرتبط با شما نیستند. در ابتدا ممکن است این کار غیر طبیعی به نظر بیاید.

این دلیل یونیک و باارزش بودن UX است , UX مهارت و تکنیک است.

راه حل ها ایده هایی هستند که ممکن است اشتباه باشند.

در UX ما می توانیم حالت ها و چیزهای مختلف را تست کنیم. می توانیم برای یک مشکل بیش از یک راه حل را ارائه دهیم و تصمیم بگیریم کدامیک بهتر است.و ما می توانیم از کاربران بپرسیم که کدام راه حل را ترجیح می دهند.

همه این ها به این معنی است که UX یک نوع خاصی از طراحی است:این می تواند اشتباه باشد و ما می توانیم ثبات کنیم که این اشتباه است.

یک راه حل می تواند برای یک سایت درست باشد و برای سایتی دیگر کاملا اشتباه! مثلا فقط به خاطر اینکه توییتر یک ویژگی را دارد , به این معنی نیست که برای شما هم می تواند مورد استفاده باشد.